شادمانه مادرانه

خاطرات شاد از مادر بودن

شادمانه مادرانه

خاطرات شاد از مادر بودن

خاطرات مادر بودن با جملات شاد وزیبا از کودک خود

آخرین مطالب
پیوندهای روزانه

۲ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

بحث کلنجار رفتن من با دید محمد مهدی نسبت به خدا ، خیلی طول کشید وهنوزم که هنوزه سوالاتش تمامی نداره.

بهش حق میدم انچه ما از داستانهای دینی برای او میگیم حتی داستانهایی به ظاهر ساده ، برای بچه ایجاد سوال میکنه. بخصوص اینکه مرسومه تو مدارس مذهبی این داستانها را از حضرت آدم شروع می کنند ومثلا داستان حضرت ابراهیمو حذف کنند که البته در صدا وسیما زیاد بهش توجه نمیشه. 

بعد از شنیدن داستان حضرت آدم  محمد مهدی اومده خونه ومیگه: اگه ما از خاک وگل ایم پس این چیزها که تو بدن ماهست خون نیست وگوشت نیست؟ پس چی ان؟چجوری ما از گل ایم؟

البته خدارا شکر یک راهکار همیشه جواب میده و اون فقط توجه دادن بچه به محبت خدا وآدمهایی که خدایی ان هست. داستانهایی از محبت اشون از مهربونی وتوجه اونها به چیزهای کوچک وریزی که بچه ها بهش توجه دارن.


پ.ن : آخرین نفر سمت چپ محمد مهدی تو مهد قرآن اش

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ آذر ۹۳ ، ۰۱:۵۶
راحیل مامان محمد مهدی

بچه ها بزرگ میشن استدلالهاشون بزرگ میشه.

اما ماهم همیشه مشغولیم

باز عقب موندم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۳ ، ۲۳:۲۵
راحیل مامان محمد مهدی