اکثر بچه ها خیلی سوال میکنن وبرخی بیشتر.
محمد از اونهایی بود که خیلی سوال میکرد اما تازگیها سوالهاش کم شده(شاید هم من وقت ندارم)
اما قبلا هر سوالش از کوچکترین عنصر خلقت تا بزرگترین کهکشانها را در بر داشت و چرا و چرا.
فکر میکنم یکی از علتهای کم شدن سوالها عموما اینه که حجم زیاد اطلاعات جدید داره وارد ذهنت میشه فقط وقت نظم دادن به همونها برات میمونن .بخصوص اطلاعات منظم مثل کلاس و....(البته این برا خودمم صادقه)
به هر حال اطلاعات منظم عموما مفید ترن. والان داره وارد اون دوره میشه ودارم سعی میکنم قبل ایجاد سوال بیشتر براش به طور منظم مطالبی بیان کنم. علت تفکر دوباره امروزم به این قضیه تذکر یکی از دوستانم بود که گفت: یک جلسه با یکی از اساتیدمان هست برای پاسخ به سوالهای کودکان با بچه ها، بچه ها رابیارید تا خودشون بپرسن.
متاسفانه فکر نکنم بتونم برم اما فقط فرصت نیست که مانعه رفتنه ، راستش از بیان افراد مختلف میترسم ودلم میخواهد فعلا فقط بابیان خودم مطلب بهش بگم تا بتونم حاشیه اش را کنترل کنم. اما بالاخره پسره واین دوران تسلط بر ورود وخروج مطلب بهش به زودی تموم میشه.
خداخودش بهترین هادی است اما امیدوارم سبب واسط خیر بشم تو تفکرش .